دختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گلدختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

پرنده ی کوچک خوشبختی ما یاسمن جان

خاطرات مشهد25-03-1391-شاه عبدالعظیم-

      با بابایی سه تایی رفتیم مشهد -شرح در ماجراهای ماسه تا-یه شرح اضافه برای این سفر برات دارم که با عنوان مشهد٢٥-٠٣-٩١ در این وبلاگ ثبت می کنم .اما فقط تو می تونی بخونیش.خصوصیه مامانم.               راستی بعضی از عکسهای این سفر رو ببین: یاسمنم! در اینجا من وتو وبابایی توی هواپیما نشستیم و داریم میریم به سمت شهر مشهد پابوس امام رضا(ع) و تو اولین بارته که با هواپیما سفر می کنی. تازه رسیدیم و در هتل قصر الماس مستقر شدیم.زودی لباسهات رو عوض کردم و این لحظه ات رو ثبت کردم.دوستت دارم عزیز دلم. آماده ات کردم تا بریم نهاربخوریم البته تو ناهارت رو...
25 مهر 1391

قم و جمکران ٠٣-٠٦-١٣٩١

  ماسه تا به همراه مامانی و باباجون و خاله شقایق و دایی میلا د و زندایی نگار رفتیم زیارت حضرت معصومه و نیز جمکران. همه چیز عالی بود اتفاق خاصی نیافتاد فقط بی نهایت گرم بود و من همه اش نگران بودم که تو بیمار نشی.و به خاطر گرما توی راه علاوه برشیر مدام بهت آب دادم تا یه وقت آب بدنت کم نشه. این هم بعضی از عکسهاش: اوا اصلا عکس نگرفتیم آخه از زمین و هوا آتیش می بارید. ...
25 مهر 1391

خاطرات بابلسر(تابستان 1390)

بابلسر تابستان ٩٠ شرح در ٩ماه انتظار فقط اضافه کنم که مامانم دعوام کرد وقتی متوجه شد که ممکنه تو باشی و من بی توجه به این مسئله در آب دریا آب تنی کردم .آخه آب دریا خیلی وقتها اصلا تمیز نیست. ...
25 مهر 1391

خاطرات فریدونکنار

  وقتی خوشحالی بابایی و خنده های گاه و بیگاه تو رو میبینم از ته دل احساس خوشبختی  و خوشحالی میکنم و لذت میبرم. و همون لحظه خدارو به خاطر الطافی که بهمون عنایت کرده و میکنه شکر میکنم و برای هردوی شما سلامتی و موفقیت آرزو میکنم. از صمیم قلبم دوستتون دارم نه عاشقتونم. من خیلی خوشحالم اما بابایی خیلی خیلی خوشحالتره اولین باره که سه تایی داریم میریم فریدونکنار و اولین باره که داریم سه تایی میریم لب دریا. ... خیلی خوش گذشت .جاده که بسیاربسیار خلوت بود.دریاهم آروم و زیبا مثل همیشه.واقعا لذت بردیم تازه توهم از دریا خیلی خوشت اومد و مثل یه آدم بزرگ داشتی نگاهش می کردی بهش گوش میدادی و لذت می بردی. به هرحال امیدوارم همی...
23 مهر 1391